بررسی مجموعه داستان کوتاه "یکی بود و یکی نبود" جمال زاده بر اساس سبک شناسی نقش گرا

thesis
abstract

زبان شناسی نقش گرا یا زبان شناسی کارکردگرا، یکی از رویکردهای نظری در زبان شناسی است که در مقابل زبان شناسی صورت گرا قرار می گیرد. در این رویکرد، بر نقش های اجتماعی و بافتی زبان تأکید می شود. این شاخه از زبان شناسی، زبان را نه یک نظام منزوی بلکه ابزاری اجتماعی و کارآمد می-داند. بر این اساس، هر انسانی، موجودی اجتماعی است که زبان را تنها به منظور ارتباط با دیگران به کار نمی برد بلکه در کنار فرایند ارتباط، می توان چندین کارکرد دیگر برای زبان قائل گردید. هر چند بحث نقش های زبان در بیشتر نوشته های زبان شناسان مطرح شده و توصیف این نقش ها مورد توجه قرار گرفته است؛ اما در زبان شناسی نقش گرا، نظریه پردازان این شاخه از زبان-شناسی و بیش از همه، «یاکوبسن»، «هلیدی» و «مارتینه» به توصیف و توضیح این نقش های زبان روی آورده اند. با پیشرفت های زبان شناسی نوین در قرن بیستم، به تدریج رویکردهای جدیدی در سبک شناسی ظهور یافت. مکتب سبک شناسی نقش گرا از جمله رویکردهایی است که بر این اساس شکل گرفت. در حوزه ی سبک شناسی نقش-گرا، مقوله ی کارکرد و نقش زبان اهمیت دارد. در این مکتب، توانایی ها و خلاقیت های مولف در استفاده از نظام گفتاری زبان جهت پررنگ کردن جنبه ی اجتماعی و کارکردی زبان مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. در پژوهش حاضر، از میان نقش هایی که یاکوبسن، مارتینه و هلیدی، برای زبان بر شمرده اند، شش نقشی که دارای وجه اشتراک و اهمیت بالا بود، انتخاب گردید. نقش های دیگر با مقداری تفاوت، زیر مجموعه ی نقش های انتخاب شده، به شمار می آیند. این نقش های ششگانه عبارتند از: ارتباط، ارجاع، ترغیب، عاطفی، محمل اندیشه و آفرینش ادبی که در مجموعه داستان «یکی بود و یکی نبود» اثر محمدعلی جمال زاده، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از دیدگاه نقش گرایی، جمال زاده به عنوان پیشاهنگ داستان نویسی کوتاه فارسی، با آگاهی از ظرفیت های بالقوه ی زبان و با تسلط بر فنون روایت، توانسته به خوبی از نقش های کارکردی زبان برای ایجاد جذابیت های ادبی بهره بگیرد و صاحب سبکی شاخص در داستان نویسی معاصر فارسی گردد. روش این پژوهش، توصیفی – تحلیلی با تکیه بر دیدگاه سبک شناسی نقش گرا می باشد. در نهایت با بررسی نقش های زبانی در مجموعه داستان نام برده، با توجه به سبک رئالیستی (واقع گرایانه) جمال زاده، نقش ارجاعی و ترغیبی نسبت به سایر نقش های مورد بررسی، بیشتر مورد توجه و کاربرد نویسنده قرار گرفته-اند.

similar resources

سبک روایی مجموعه داستان کوتاه یکی بود یکی نبود اثر محمّدعلی جمالزاده (با تکیه بر نظریة ژپ لینت ولت)

چکیده: داستان کوتاه، روایتِ به نسبت کوتاه خلاّقه­ای است که نوعاً سر و کارش با گروه محدودی از شخصیّت­هاست که غالباً در عمل منفردی شرکت دارند و از طریق وحدت تأثیر بر آفرینش حال و هوا تمرکز می­کنند. یکی بود یکی نبود، اوّلین مجموعة داستان کوتاه در ایران است که به شیوة داستان­نویسی نوین به رشتة تحریر در آمده است.        نگاهی به ساختار این اثر نشان می­دهد که نویسنده با استفاده از شگردهای بسیار ابتدایی و...

full text

کاربرد و کارکرد مثل در مجموعه داستانِ یکی بود و یکی نبود جمال زاده

شاعران و نویسندگان فارسی زبان، همواره برای آنکه به لطف و شیرینی و رسایی کلام خویش بیفزایند، از مثل بهره برده اند. در میان نویسندگان معاصر، محمدعلی جمال زاده در داستان های خویش از مثل مکرر استفاده کرده است. او در پنج داستان در مجموعۀ یکی بود و یکی نبود، 73 مثل به کار برده است. شیوه های کاربرد (چون اقتباس، حل، اشاره و تصویرسازی) و کارکردهای مختلف (چون اجتماعی، ارزشی، اخلاقی، انتقادی و طنزآمیز) اه...

full text

تحلیل محتوایی مثل‌ها در «گلستان» سعدی و «یکی بود و یکی نبود» جمال زاده

مثل در ادب فارسی از جمله گنجینه‌های ارزشمند است و از دیرباز در آثار شعرا و نویسندگان نمود داشته و موجب غنای این آثار گشته است. در این پژوهش با مقایسه محتوایی مثل‌ها در دو اثر منثور دو نویسندۀ سرآمد در قرن هفتم و معاصر، (گلستان و یکی بود یکی نبود) تلاش شده نگرش و دیدگاه این دو نویسنده در کاربرد مثل سنجیده و تحلیل شود؛ گلستان و یکی بود و یکی نبود، اثر قابل تأملی در دو مقطع زمانی متفاوت بر ادبیات ...

full text

بررسی تأثیر سبک نثر «حاجی بابااصفهانی »بر « یکی بود یکی نبود محمد جمال زاده»

میرزا حبیب اصفهانی از شاعران، نویسندگان و مترجمان اواخر قرن سیزدهم هجری است و مهمترین دست آورد ادبی وی، ترجمه هنرمندانه اش از رمان سرگذشت حاجی بابای اصفهانی اثر جیمز موریه انگلیسی است.این ترجمه از این جهت ارزش دارد که یک آفرینش ادبی و هنری است و بر جریان نثر معاصر فارسی تأثیر بسزایی گذاشت. در این اثر مترجم ضمن حفظ اسلوب متین و مستحکم نثر قدیم از اصطلاحات و الفاظ عامیانه، طنز و فکاهه بهره گرفت و...

کارکرد دیالکتیک1 «بود» و«نبود» در مجموعه «یکی بود یکی نبود» جمالزاده2 و میخائیل نعیمة3

«بود» و «نبود» دو لفظ متضاد هستند که ریشه در ادبیات داستانی شرقی دارند و مهمترین نشانه آن نیز اصطلاح معروف «یکی بود یکی نبود» است. مفهوم تضاد موجود در این دو واژه که می توان از آن به عنوان مفهوم دیالکتیکی فلسفی نیز یاد کرد به عناصر داستان (به معنی عام کلمه داستان) کمک می کنند تا به سوی شکل گیری وحدتی حرکت کنند که همان معنی و مفهوم داستان است که صرف نظر از نوع نگاه به مولفِ متن و معنی، در داستان ...

full text

سبک روایی مجموعه داستان کوتاه یکی بود یکی نبود اثر محمّدعلی جمالزاده (با تکیه بر نظریه ژپ لینت ولت)

چکیده: داستان کوتاه، روایتِ به نسبت کوتاه خلاّقه­ای است که نوعاً سر و کارش با گروه محدودی از شخصیّت­هاست که غالباً در عمل منفردی شرکت دارند و از طریق وحدت تأثیر بر آفرینش حال و هوا تمرکز می­کنند. یکی بود یکی نبود، اوّلین مجموعه داستان کوتاه در ایران است که به شیوه داستان­نویسی نوین به رشته تحریر در آمده است.        نگاهی به ساختار این اثر نشان می­دهد که نویسنده با استفاده از شگردهای بسیار ابتدایی و س...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


document type: thesis

وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده ادبیات و علوم انسانی

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023